دی سر چَه نشسه بی و درف و دوللشِ پُی صَهوینِ خاکِ و بلتش گل مالی میکرد.یه جیمونِ بینزه ی هم تو دهنش شلِق شلِق زُر میدا.کمی اُوَل تَر شیرو سگِ گله هم خوسیده ای و دیمشِ میجمُند.مَمِدی پُی...
تابستان 1387 به همراه یکی از دوستانم موفق به حضور در کنسرت استاد شجریان شدم.آن شب بعد از بازگشت از کنسرت ، حیفم آمد که لحظات نابی را که تجربه کرده بودم ثبت نکنم. بنابراین همان شب دست به قلم بردم و...
25 اُم اردی بهشت در روز فردوسی از طرف انجمن شعر و ادب شهر شبانکاره مراسمی برپا بود که آقای محمد غلامی شعری را به ساحت مقدس فردوسی تقدیم کردند این شعر را از وبلاگ شخصی آقای غلامی گرفته ایم با عکسی که...