جمعه, 31 فروردين 1403
شناسه خبر:829

سیر تاریخی روستای زیارت دشتستان قسمت ششم/حکمرانی خوانین برازجانی بر زیارت بخش 3

  • انداز قلم
پیشینه

جوهر سیاه پاکار خان با تعدادی تفنگ چی دیگر در گودالی روبروی منزل زیارتی ها موضع و پناه می گیرند، علی و رضا هر دو فرزندان کربلایی حسن کربلایی جعفر که جوان و تیرانداز و جسور بوده اند درب منزلشان صدای نهیب تفنگ چیان خان را می شنوند که ...

در دو قسمت پیشین بیان شد که اساس مخالفت مردم  با خان موضوع مالکیت آن ها بر زمین ها یشان و عدم پذیرش پرداخت خراج و مالیات به خان بوده است. نیز نقل شد که مخالفت ها و درگیری های پراکنده و هر از چند گاه یکبار و متفرقه ای وجود داشته ولی چون مکتوب نشده اند و منابع قابل استنادی فعلاً در دست نداریم از شرح آن ها صرف نظر می نماییم. به امید اینکه در آینده مدارک متقن و مستندی بدست آید و دیگر این که  چون برخورد فامیل زیارتی ها به سردمداری ملا محمد کربلایی جعفر با خان نقطه عطف و موجب تغییر گردید و در مواردی ثبت و مستند شده است به تفصیل به شرح ماجرا می پردازیم .

منابعی که مورد استناد قرار گرفته اند بخشی از کتاب جایگاه دشتستان در سرزمین ایران نوشته ی آقای سروش اتابک زاده و کتاب مبارزات مردم جنوب علیه استعمار انگلیس به قلم مرحوم علیمراد فراشبندی است و بخشی نیز مصاحبه با سالخوردگان روستا .

بیشترین نقل و قول های شفاهی را از خانم خاتون زیارتی مادر صداقت ها شنیده ام که چون منسوب و خویش وند هستیم ساعت ها به مناسبت های مختلف خدمت وی رسیده و در مواردی (یک موضوع خاص) را چند بار و در ملاقات های متعدد پرسیده ام تا به صحت نقل آن موضوع  از طرف وی مطمئن شوم. ایشان که الان دهه ی دهم عمرش را سپری می کند شب وقوع حادثه کودکی ۴ یا ۵ ساله بوده که مستقیم در جریان واقعه قرار داشته ، شهدای خانواده زیارتی ها عموهایش هستند و خودش همراه کاروان و جزو مهاجرین از زیارت به عیسوند و سپس به بوشهر است.



آنچه از نقل و قول و گفت و گو با او و دیگر سالخوردگان دستگیرم شده این که شب بیستم ماه رمضان سال 1305 شمسی درگیری واقع شده است، زیرا در شکایت نامه ی مرحوم رضا قلی خان به انجمن دارا الشورای ملی (مجلس شورای ملی) در رابطه با کشته شدن آقا خان  که در صفحه 273 کتاب جایگاه دشتستان ... نوشته ی آقای سروش اتابک زاده موجود است ایشان در آن نامه تاریخ درگیری را شب 20 رمضان قید کرده و هم چنین در این شکوائیه رضا قلی خان با قطع و یقین اظهار نموده که آقا خان بدست خانواده ی زیارتی ها در آن شب کشته شده است.

( تصویر نامه )

محل درگیری هم بنا به گفته ی راویان و نیز بر حسب قراین درب منزل و داخل منزل زیارتی ها بوده زیرا قطعاً خان با توجه به قداست مسجد و حرمتی که عموم مردم برای آن مکان قائل بوده اند از تیراندازی و حمله به مسجد پرهیز می کرده و دیگر این که این مسجد روبروی قلعه خان قرار داشته و زیارتی ها که قطعاً خطر را حس کرده و پیش بینی درگیری را می کرده اند درب و داخل مسجد تجمع نمی نمودند. مجلس مقابله درون منزل زیارتی ها و مراسم سینه زنی بعد از مقابله در فضای جلو منزل آنان برگزار می شده است.

 آقای حسن گرگین پور نوه ی یکی از شهدای آن شب است، ایشان فرزند رمضان فرزند رضا فرزند کربلایی حسن کربلایی جعفر ( رضا یکی از شهدای آن شب است). اظهارات وی و خدا کرم عضدی و مادر صداقت ها خانم خاتون زیارتی و چند تن از دیگر اهالی سالخورده روستا با یک دیگر تفاوت های اندکی دارند، طبیعی هم هست زیرا جز مادر صداقت ها بقیه از بزرگتر ها شنیده اند و نقل شفاهی افراد قطعاً تفاوت هایی دارد اما آنچه را از این بزرگواران شنیده ام به انضمام بیانات مرحوم پدرم که اگر چه کودکی 7 یا 8 ساله بوده ولی به عنوان ناظر مطالبی را که به یاد داشت بارها برایم بازگو کرد.

 ماحصل همه ی این روایت ها این که آقا خان تصمیم به حمله ی مسلحانه به خانه ی زیارتی ها را گرفته و می خواهد به هر قیمت آنان را مغلوب و مرعوب و تسلیم نماید که دیگر سد و مانعی برای ادامه ی ضابطی و ریاست او بر دهستان زیارت نباشند .مسلم است که خان به عنوان فرمانده عمل می کند و شخصاً به عنوان جلودار ظاهر نمی شود. از طرفی خانواده ی زیارتی ها هم مواظب و مراقب خود و خانواده و تعدادی از اهالی زیارت که در مجلس آن ها شرکت می کرده اند بوده اند.

به هر روی جوهر سیاه پاکار خان با تعدادی تفنگ چی دیگر در گودالی روبروی منزل زیارتی ها موضع و پناه می گیرند، علی و رضا هر دو فرزندان کربلایی حسن کربلایی جعفر که جوان و تیرانداز و جسور بوده اند درب منزلشان صدای نهیب تفنگ چیان خان را می شنوند که اخطار می کنند تفنگ ها یتان را بیاندازید تا امکان حمله به خانه ی زیارتی ها ممکن شود وقتی این دو نفر پاسخ جسورانه داده و دست به تفنگ می شوند افراد خان که پناه گرفته و مهیا بوده اند با پیش دستی در اندک زمان ممکن این دو برادر را هدف قرار داده و از پای در می آورند .

جوهر سیاه که عکس وی همراه خان در بخش های پیشین دیده می شود وقتی احساس می کند خان پیروز میدان است به پشت بام رفته و با شعار دور دور آقا خان است دیگران را تهیج و تشویق به حمله به منزل زیارتی ها می نماید. یکی دیگر از کشته های شب حادثه اکبر مختاری اهل خوش مکان که کارگر مزرعه ی رضای کربلایی حسن کربلایی جعفر بوده می باشد .

سه نفر دیگر بنام های فرج از خانواده ی محبوبی ها، خدا کرم فرزند جعفر کربلایی حسن زیارتی و محمد علی نعمتی برادر جلال نعمتی جد نعمتی ها،  زخمی های آن شب هستند. از این سه نفر محمد علی نعمتی مدتی مجروح و تحت درمان بوده که درمانش موثر واقع نمی شود و فوت می نماید .

همسر جعفر کربلایی حسن یا زن دیگری از اهل خانه ی زیارتی ها تفنگ محمد علی نعمتی زخمی را با زیرکی زیر چادرش مخفی نموده و اسلحه را بدست جعفر می رساند .

همه افراد مورد مصاحبه، معتقدند که جعفر بدلیل سالخوردگی و این که در بخش اندرونی منزل بوده است کمتر مد نظر حمله کنندگان واقع شده و هنگامی که آقا خان احساس فتح و پیروزی نموده و از درب اندرونی وارد منزل زیارتی ها شده غافل گیرانه هدف گلوله ی جعفر قرار گرفته و کشته شده است.

به هر روی ما حصل درگیری به کشته شدن :

1- رضا فرزند کربلایی حسن کربلایی  جعفر زیارتی

2-  علی فرزند کربلایی حسن کربلایی جعفر زیارتی

3- اکبر مختاری اهل خوش مکان

4- محمد علی نعمتی برادر جلال جد نعمتی ها از خانواده ی زیارتی ها

و پنجمین مقتول از جبهه مخالف آقا خان فرزند میرزا علی خان و خواهرزاده ی غضنفر السلطنه ی برازجانی است که ضابط زیارت و مردی جسور و جاه طلب بوده که در وصفش گفته اند اگر معاصر با دایی اش غضنفر السلطنه نبود جاه و نام و مقام بیشتری را کسب می نمود .

نیز اخیراً توفیق دیدار حضوری و مصاحبت با آقای محمود کربلایی حسن عمادی را یافتم که ایشان نیز در سلامت و هشیاری دهه دهم عمرش را سپری می کند در اظهاراتش اذعان و تاکید نمود که آقا خان درسال هایی که ضابط زیارت بود نظم و امنیت را در حد اعلا برقرار کرد و این هم نشان از قابلیت های آقا خان دارد که قابل اغماض نیست .

هرگاه گره و مشکلی در سطح جامعه پیش می آید نقش افراد جسور ، شریف و دور اندیش بسیار تاثیر گذار و نمایان می شود.

] عبدالشاه فرزند کربلایی حسین ] که فرزندانش بعداً فامیل عبدی پور را برگزیدند آن روزها کدخدای منصوب از طرف آقا خان بود ( خوانین برای اداره ی بهتر امور در روستاهای تحت حاکمیت خود فردی را به عنوان کدخدا بر می گزیدند تا در اداره ی روستا مباشر و کمک کار آنان باشند و این افراد نزد خان دارای حرمت و منزلت بودند) عبدالشاه که پس از وقوع درگیری در صحنه حاضر شده بود رفتاری نمود که نشان از تهور، شجاعت نوع دوستی و دور اندیشی او دارد .نقل است که به عمال خان نهیب زد که چه کاری کردید .خان را به کشتن دادید ، مردم را هم کشتید و با موضوعی غیر جانبدارانه و واقف بودن به این که ممکن است ماجرا جویان کار را خراب تر کنند در صدد آرامش و مدیریت جریان برآمد .اکثر زنان و کودکان خانواده ی زیارتی ها را در منزل خود پناه داد و بخشی از اسباب و اثاثیه ایشان را هم به منزل سید احمد فاطمی جد سادات منتقل کرد تا به حرمت او از دستبرد عمال خان مصون بمانند و این بود که خانواده ی زیارتی ها فرصت سازمان دهی و تصمیم گیری یافتند و فردا روز اکثریت قریب به اتفاقشان دست به مهاجرت زدند .عده ای به روستاهای عیسوند و چاه عربی مهاجرت و سال ها در آن جا ساکن شدند. کربلایی جعفر قاتل آقا خان تا پایان عمر عیسوند ماند و پس از مرگ در قبرستان همان روستا دفن شد .رضا و علی کربلایی حسن هر دو در قبرستان زیارت دفن شده اند. عبدالشاه کربلایی حسین بعد از این واقعه 7 یا 8 سال زندگی کرد. مرگ احمد فرزند جوان و با وقارش را دید .

دیگر فرزند پسر ایشان مرحوم اسماعیل عبدی پور از اولین دشتستانی هایی است که در دهه ی 1320 شمسی به عنوان کارمند به استخدام دخانیات در آمد و در حین خدمت به شیراز منتقل شد .دهه ی 1350 شمسی مصادف با دوران بازنشستگی وی شد. او به زیارت برگشت و ساکن شد. ایشان در سال 1360 شمسی در گذشت با این که همسر گزید صاحب فرزند نشد. نوه های دختری مرحوم عبدالشاه تعدادی از فامیل های خزایی ، کرمی  و شبانکاره هستند .

پیرامون واقعه ی شب20 رمضان سال 1305 شمسی نمی توان به جزئیات پرداخت ولی لازم است برای ثبت در تاریخ و ماندن به یادگار گفته شود که انسان های بر جسته و توان مندی بودند .

بازماندگان  خاندان زیارتی ها در شهرهای آبادان خرمشهر بوشهر شیراز و تهران ساکن شدند، در دوران سلطنت پهلوی دوم محمدرضا شاه در پست ها و مناسب مهمی مسئولیت داشتند. داریوش و جواد سرهنگ و سرگرد ارتش شاهنشاهی بودند _ شیخ محمود در دارایی فارس خدمت می کرد . مهدی شهید زاده در دادگستری خرمشهر و آبادان خدمت نمود. شیخ احمد سر دفتر مشهور و موفقی در تهران بود. فامیل های نعمتی، گل افشان، شهید زاده، گرگین پور، زیارتی، جهان بخش، حسین زاده، زاهدی، هدایت، قلندر و آذرباد نیز فامیل های دیگری از نوادگان آن ها اکنون در زیارت ساکن هستند .ملا محمد کربلایی جعفر بزرگ خانواده ی زیارتی ها تحصیلات حوزوی داشت و در سه نوع خط فارسی نسخ ، نستعلیق و ثلث استاد مسلم بود.

)نمونه های از دست خط و نوشته های او):

جا دارد جهت ارج گذاشتن به همت و قدر شناسی از مرحوم باقر کربلایی محمد حسن سلمانی ( اوسا باقر) سلمانی زیارت، نیز به نیکی یاد شود که چون اوضاع بر این منوال گشت و فامیل زیارتی ها مغضوب خانواده و بازماندگان خان واقع شدند اعلام شد که سلمانی ها حق اصلاح سر و صورت فامیل زیارتی ها را ندارند و نباید به خانه ی آن ها رفت و آمد کنند [ از دیر باز تا اواخر دهه ی 1350 و اوایل دهه ی 1360 ، رسم براین بود که هر چند نفر سلمانی ساکن روستا ، هر کدام بخشی از خانواده ها و اهالی روستا را در اصلاح سر و صورت ، مراسم عروسی و شادی و مجالس سوگواری همراهی می کردند و سالیانه دستمزد می گرفتند. نیز

 در مواردی خاص انعام و صله ای می گرفتند و گذران اقتصادی سلمانی ها به این صورت تامین می شد. هنگام درو و برداشت محصول جو و گندم، سلمانی به مزرعه ی زارعینی که تحت مسئولیت او بودند می رفت و همانجا سر و صورت آن ها را اصلاح می نمود و مقداری گندم و جو درو شده می گرفت که در مواردی سلمانی این دسته های (بافه) گندم را در خرمن جا دپو می کرد و در پایان برداشت محصول او هم خرمن جو و گندم خود را خرد و محصول بو جاری ( اوسه) شده و آماده ی آسیاب را به خانه می برد]

از منظر مردم شناسی و جامعه شناسی برای این که آداب و رسوم و شیوه ی زندگی نسل های گذشته به یادگار بماند و در تحلیل درست شیوه ی زندگی پدرانمان دچار خطا و فراموشی نشویم حق این ست که یک یک آئین ها و برنامه های خاص نحوه ی زندگی آنان اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، مذهبی، ورزشی و بازی ها و تفریحات وسرگرمی ها با دقت مکتوب و ماندگار شوند  

هر یک از این موضوعات می توانند مورد تحقیق و مطالعه ی دانش پژوه هان و علاقه مندان علوم اجتماعی جامعه شناسی تاریخ و ... قرار گیرند .

ادامه ی شرح اوسا باقر : او که اصلاح سر و صورت خانواده ی زیارتی ها را بر عهده داشت زیر بار این اخطار و منع نرفت و اعلام کرد که (شش پرم)[ نوعی  " چماق شبیه گرز با سر فلزی" ] را بر می دارم و به خانه ی آن ها می روم .این رفتار چنان در خور تحسین و ستایش بود که سلمانی بی پشتوانه ای چنین شهامت و وفاداری ای نشان داده که مهدی شهید زاده وقتی ساکن آبادان و خرمشهر شد و در دادگستری صاحب منصب و پست گردید هر زمان جهت سرکشی و دیدار خویش وندان خود به زیارت می آمد قبل از همه به پاس همت اوسا باقر ابتدا منزل او می رفت و برای وی حرمت و احترام خاصی قائل بود .

آخرین تلاش هایم برای بدست آوردن نامه ها و مکاتبات ملا محمد کربلایی جعفر در مورد این درگیری نتیجه نداد و با نوه ی دختری آن مرحوم خانم مریم زیارتی ( ساکن تهران) هم که تماس گرفتم متاسفانه مدرک مستندی در دست نداشت ولی یقیناً شکوائیه ها و نامه های مرحوم ملا محمد کربلایی جعفر وجود دارد و اگر نوادگان وی کوشش و همکاری نمایند دسترسی به آن اسناد ممکن خواهد بود. زیرا شکایات رضاقلی خان مؤثر واقع نشد واوضاع به سود خوانین برازجانی پیش نرفت بعلاوه قلم زنی چون ملامحمد بیکار نمی نشست وقطعاً مکاتباب ومراجعاتی به دوایر دولتی آن دوران داشته واسنادی در این رابطه از او باقی مانده است .

 

محمد جواد اله یاری

ارسال نظر به عنوان مهمان

نظر شما پس از تایید توسط مدیر سایت به نمایش گذاشته خواهد شد
  • زیارتی

    درود و سپاس از جناب الهیاری و سایت وزین زیارتی ها
    تمامی مطالب شما را با عشق و علاقه میخوانم و هر روز به امید آنکه بیشتر بیاموزم به این سایت سری میزنم
    امید که بیشتر بیاموزم

    دوست دارم 0
  • سعید رئیسی پور

    تشکر ویژه دارم از جناب اله یاری بزرگوار بابت نگارش تاریخ زیارت. بسیار کار ارزشمند و ماندگاری است.
    این بخش رو با حس حماسی بیشتری خواندم و لذت بردم.

    دوست دارم 0
  • يك زيارتي

    سلام
    ملامحمد در چه سالي فوت كردن؟؟ و اينكه علي و رضا كه بدست اقاخان شهيد شدن در كجاي ارامگاه دفن شدند؟؟ مكان دقيق دفن انها مشخص هست؟؟

    دوست دارم 0
تبلیغات شما 1
تبلیغات شما 2

نظر سنجی

به نظر شما برای پیشرفت و اعتلای زیارت نیاز به اقدام در کدام موارد بیشتر احساس می شود؟
به نظر شما برای پیشرفت و اعتلای زیارت نیاز به اقدام در کدام موارد بیشتر احساس می شود؟
شما باید حد اقل یک گزینه را برای رأی انتخاب کنید!