بالاخره انتظارها به پایان رسید .سالن ورزشی با کفپوش، تاسیسات و نورپردازی به اتمام رسید. به جرأت می توان ادعا کرد یکی از مبارک ترین افتتاح هایی است که زیارت به خود دیده است. افتتاحی که خانمها نیز در آن سهیم اند.
بالاخره انتظارها به پایان رسید .سالن ورزشی با کفپوش، تاسیسات و نورپردازی به اتمام رسید. پیش از آن شب ها ،کسالت بارترین ساعت هایِ شبانه روز برای ورزش دوستان بود اما حالا کافی است دلی بگیرد یا حوصله ایی سر رفته باشد تا پس از چند دقیقه خود را در سالن ببیند. براستی چقدر لذت بخش است وقتی ازدحام ماشین ها و موتورها را جلویِ درِ سالن می بینی . سر و صدا و هیجانِ جمعیت با صدای جیغ مانند کفش ها و توپ ، با هم درمی آمیزد تا نوید از یافته شدنِ گمشده یِ سالهای دراز اهالی ورزش بدهد.
دیگر لباس های هیچکس بعد از فوتبال ،خاکی نیست. دیگر غروب و صدای اذان نشانه پایان یافتن لذتِ ورزش نیست، دیگر بعد از به زمین خوردن ها، زخم ها نمایان نمی شوند. هر شب و هرشب می توان از فوتبال لذت برد بدون آنکه کسی ترسی داشته باشد که نکند شوتش آنقدر دور برود که بازی از تب و تاب بیفتد. رفتن به سالن چقدر وسوسه انگیز است وقتی می توانی پس از مدت ها پا به توپ شدنِ غلام آبشیرینی ،مجید بهروزی و پرویز خزایی را به تماشا بنشینی .
تیم های جدیدی تشکیل شده است. هر تیمی برای خود فلسفه ای دارد و بر همان اساس وارد میدان می شود. یک تیم از خانواده های رضایی گردآمده اند، یک تیم از محله ی نخلستان. یک تیم معروف به تیم دامدارها که مدافع اش حامد بازیاری است و پیستونهایش دوقلوهای هادی و مهدی .
راستی برای مردم روستا بخصوص ورزشکاران و ورزش دوستان چه هدیه و ارمغانی بهتر از این می توانست باشد. هرچند دیر اما شیرین و دلچسب است. به دلچسبی دیدن دوباره ی حسین نامدار در زمین- کسی که ثابت کرده ورزش سن و سال نمی شناسد-به شیرینی پا به توپ شدن علیکرم ممنون. به شیرینی تماشگرانش که از هر سن و هر قشری به تماشا می نشینند از کارگر و کارمند و کشاورز و دامدار گرفته تا استاد دانشگاه و دانشجو و محصل و دانش آموز تا آن کودکانی که منتظرند بین دونیمه بازی ِ بزرگترها خودی نشان دهند چرا که نسل های آینده ی ورزش اند.
به جرأت می توان ادعا کرد یکی از مبارک ترین افتتاح هایی است که زیارت به خود دیده است. افتتاحی که خانمها نیز در آن سهیم اند. گویا زیارت جذاب شده است وقتی چندصدمتر آنطرف تر، پارک پر می شود از خانواده هایی که چایی های دم کرده شان را روی زیر اندازهایشان پهن کرده اند و فرزاندشان کمی آنسوتر درون تاب و سرسره ها کودکی می کنند. زیارت جذاب شده است، جذاب مثل خیابان های پردرختش، مثل پارک خانوادگی است و مثل سالن ورزشی پر هیجانش.
امین ضرغامیان
-
یک دوست
درود بر مهندس ضرغامیان دوست داشتنی با متن زیبایش.
واقعاً که سالن شور و نشاطی بین جوانان ولات ایجاد کرده. -
مسعود صالحی
آفرین
جالب بود
بخصوص این قسمتش:
دیگر لباس های هیچکس بعد از فوتبال ،خاکی نیست. دیگر غروب و صدای اذان نشانه پایان یافتن لذتِ ورزش نیست، دیگر بعد از به زمین خوردن ها، زخم ها نمایان نمی شوند. هر شب و هرشب می توان از فوتبال لذت برد بدون آنکه کسی ترسی داشته باشد که نکند شوتش آنقدر دور برود که بازی از تب و تاب بیفتد. -
ارسال نظر به عنوان مهمان